به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در شرایطی مبعوث شد که جوامع بشری در اوج انحطاط اخلاقی و فرهنگی به سر میبرد. پس از دوران طولانی فَترَت یعنی فاصله گرفتن انسانها از تعالیم وحیانی، ارزشهای الهی و اخلاقی به حاشیه رانده شده بود و جاهلیت بر سرزمینها سایه افکنده بود. این ویژگی به خصوص در جزیرةالعرب به اشکال خاصی نمایان بود؛ جامعهای که در آن، زنده به گور کردن دختران امری عادی تلقی میشد. در چنین شرایطی جامعهی بشری نیازمند تحولی بنیادین در بنیانهای اخلاقی و معنوی خود بود.
دین که روزگاری بهعنوان راهنمای زندگی انسانها شناخته میشد، جای خود را به خرافات و رفتارهای غیراخلاقی داده بود. از این جهت رسول خدا صلی الله علیه و آله در بیانی روشن به همگان اعلام کرد «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛ یعنی (من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را به کمال برسانم). این جملهی کوتاه اما عمیق، نشاندهندهی یکی از اهداف اصلی بعثت نبوی است؛ هدفی که بر پایه اصلاح رفتارهای فردی و اجتماعی بنا شده و در راستای رساندن انسانها به اوج کرامت و شرافت انسانی است. پیامبر، اخلاق را نه صرفاً بهعنوان مجموعهای از دستورات، بلکه بهعنوان جوهرهی دین و راهنمای عملی برای زندگی معرفی کرد.
در حقیقت رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله، بازگرداندن دین به متن زندگی انسانها و پیوند زدن آن با عالیترین مراتب اخلاقی بود. ایشان با تعالیم خود، جامعهای را که غرق در ظلم و فساد بود، به الگویی از عدالت، محبت، و برادری تبدیل کرد. پیامبر نهتنها ارزشهای فراموششده را احیا کرد، بلکه با تکمیل مکارم اخلاق و ارائه الگوهای عملی، راهی برای تعالی روحی و اجتماعی بشر گشود؛ راهی که اسلام، با تمامیت خود، آن را تضمین کرد.
اما اتمام اخلاق بدون تکامل دین میسر نبود. به این معنا که بدون کمال رسیدن دین و تامّ شدن نعمت، مکارم اخلاق به کمال نمیرسید، زیرا اخلاق کامل نیازمند الگویی جامع و مستمر بود که در وجود هادیان بشر متجلی شد. این کمال با ابلاغ ولایت و امامت امیرالمؤمنین علیهالسلام به عنوان جانشین پیامبر اسلام در غدیر محقق شد و لذا خداوند فرمود «الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا» (سوره مائده، آیه 3) یعنی امروز دینتان را برای شما کامل و نعمتم را برایتان تام قرار دادم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.
از آنجا که اخلاق، قلب تپنده دین است، تکمیل دین به معنای تکمیل نظام اخلاقی اسلام بود. در واقع، دین کامل نمیتواند بدون اخلاق، کامل باشد. بنابراین، بعثت پیامبر اسلام با هدف اتمام مکارم اخلاق آغاز شد و با تعیین امیرالمؤمنین علیهالسلام و فرزندان برگزیدهی ایشان به عنوان الگوهای عملی این اخلاق، دین به کمال خود رسید. خلاصه آنکه «اکمال دین» به این معناست که دین اسلام از نظر محتوایی و کیفی به نقطهای رسید که هیچ نقصی در آن باقی نماند و به اوج کمال خود رسید و اخلاق یکی از محورهای دین محسوب میشود و «اتمام نعمت» که در اینجا ولایت و هدایت هادیان الهی یعنی اوصیای نبی است، از نظر اجزاء و اجرا به نهایت خود رسید تا بشریت بتوانند آنان را به عنوان الگوهای عملی در جنبههای ایمانی و اخلاقی برگزینند.
اما پرسش این است که آیا پیامبران پیشین از اخلاق کامل برخوردار نبودند؟ و تفاوت میان اخلاق پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله و پیامبران گذشته در چه مواردی بوده است؟ برای پاسخ به این سؤال، ابتدا لازم است به دو مقدمهای اشاره کنیم که مرتبط با موضوع بحث است: 1. مفهوم مکارم اخلاق 2. خصلت خاص پیامبر اسلام.
1. مقدمه اول درباره مفهوم مکارم اخلاق است.واژه «مکارم» از ریشه «کرامت» به معنای بزرگواری، شرافت و والامقامی گرفته شده است؛ امری که بهصورت ذاتی در وجود انسانها از سوی خداوند قرار داده شده است. چنانکه قرآن کریم میفرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ» (اسراء: 70)؛ یعنی خداوند به همه فرزندان آدم کرامت بخشیده است. بر همین اساس، مکارم اخلاق، جلوهی عملی این کرامت ذاتی است. به بیان دیگر، مکارم اخلاق رفتارهایی را شامل میشود که نشاندهنده بزرگواری و شرافت انسانی است.
با این تعریف، مکارم اخلاق به مجموعهای از ویژگیهای اخلاقی اشاره دارد که افراد را به بالاترین مراتب کرامت و شرافت انسانی میرساند. بنابراین، فرمایش پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که فرمود «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ»، تنها دعوت به رفتارهای پسندیده نیست، بلکه هدف نهایی ایشان، رساندن انسان به اوج شرافت اخلاقی و کمال روحی بوده است. اخلاق عادی شامل رفتارهایی است که انسانها به صورت طبیعی یا بر اساس عرف و فرهنگ انجام میدهند، مانند راستگویی، ادب، مهربانی، و کمک به دیگران و «مکارم اخلاق» شامل رفتارهایی میشود که فراتر از انتظارات عادی و عمومی است. این اخلاق عبارتند از عالیترین و دشوارترین مراحل اخلاقی میشود که تنها انسانهای بزرگ و روحهای متعالی به آن دست مییابند.
2. مقدمه دوم درباره خصلت خاص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است. آیات قرآن گویای آن است که خداوند متعال خصلتهای منحصر به فردی را از جهت معنوی به آخرین رسول خویش اختصاص داده است.
ویژگی اول، رحمت برای تمام جهانیان است. خداوند در این باره در آیهی107 سوره انبیاء میفرماید «وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ»؛ یعنی فقط تو را رحمتی برای تمام جهان هستی قرار دادیم؛ به این معنا که خصلت «رحمت» را تنها در تو به صورت تمام و کمال متجلی کردیم تا مجرای رحمانیت و رحیمیت خدا در کل عوالم هستی باشی و رحمت هم عطای بدون استحقاق است؛ به عنوان نمونه بارانی که میبارد نمود رحمت خداست که بر کافر و مؤمن میبارد. درختان و میوهها و گل و گیاه، همگی نمود رحمت خداوند هستند که در همه جا رشد و نمو دارند.
ویژگی دوم، نرمخویی بالای رسول خدا صلی الله علیه و آله است. خداوند در آیهی 159 آلعمران خطاب به رسول خویش میفرماید «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَ لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ …» یعنی [ای پیامبر] پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می شدند. این آیه گویای وسعت قلب پیامبر صلی الله علیه و آله به واسطهی رحمت الهی است که سبب شد ایشان در نهایت لطف و کرم با دیگران برخورد کند.
با این دو مقدمه، نگاهی به اخلاقیات بینظیر پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله میاندازیم؛ همان پیامبری که خداوند به واسطهی او، اخلاق را به اوج کمال رساند. این اخلاقیات عبارتند از:
1.بخشش در اوج قدرت: در ماجرای فتح مکه، پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با برخوردی بینظیر و در اوج قدرت خود نشان داد که بخشش و رحمت را در جایگاه بالاتری از انتقام قرار میدهد. زمانی که دشمنان قدیمی او که سالها با او جنگیده بودند، در برابرش تسلیم شدند، پیامبر به جای انتقام، آنان را با سخاوت و مهربانی مورد عفو قرار داد. جمله معروف «إذهَبوا فَأنتمُ الطُّلَقاء» (بروید، شما آزادید) نشاندهنده عمق بخشش و بزرگواری پیامبر بود. این بخشش نهتنها به معنای عفو فردی بود، بلکه پیامبر در این عمل به مردم نشان داد که عفو در شرایط سختترین موقعیتها، چه از نظر قدرت و چه از نظر انسانی، بالاترین نمونه اخلاقی است. پیامبر با این عمل خود نهتنها دشمنان را مهار کرد، بلکه قلب بسیاری را نیز تسخیر کرد و پیامی از صلح و صفا به جهانیان فرستاد.
2.دستگیری از بدخواهان و آزار رسانندگان: پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله در برخورد با بدخواهان و آزاررسانندگان نیز نمونهای برجسته از صبر، بردباری و دستگیری نشان داد. در بسیاری از مواقع، حتی زمانی که دشمنانش به او آسیب میرساندند، ایشان نه تنها انتقام نگرفت، بلکه به آنها فرصت هدایت و تغییر داد. یکی از نمونههای معروف این رفتار، همان ماجرای فتح مکه و داستان ابو سفیان لعنة الله علیه است. همچنین در مواردی دیگر، پیامبر افرادی را که به او آزار رسانده بودند، بخشید و از آنان خواست که به سوی حقیقت بازگردند. در آیهی «وَ لَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَكَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ» (فصلت: 34)، خداوند میفرماید خوبی با بدی یکسان نیست و دستور میدهد که با بدیها، به بهترین شکل ممکن برخورد کند و حتی دشمنان را با مهربانی و عفو پاسخ دهد؛ در این صورت کسی که میان تو و او دشمنی است چنان شود که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است.
3.عدم نفرین قوم: یکی از ویژگیهای برجسته اخلاقی پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله، عدم نفرین به دشمنان و قوم خود، حتی در شرایط بسیار سخت و آزاردهنده، بود. هنگامی که پیامبر در دورههای مختلف با سختترین شکنجهها و توهینها از سوی قوم خود مواجه میشد، او هرگز دعا یا نفرین به نابودی آنها نکرد، بلکه به جای آن، همواره برای هدایت و نجات آنها دعا میکرد.
4.حریص بودن به هدایت: پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله نسبت به هدایت مردم بسیار حریص بود و تمام تلاش خود را برای نجات انسانها از گمراهی به کار میبست. این حرص و تلاش بیوقفه، نه تنها در برخوردهای فردی بلکه در تمام تلاشهای ایشان برای نشر دین اسلام به وضوح دیده میشود. در قرآن کریم، خداوند به این ویژگی پیامبر اشاره کرده و میفرماید: «فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا یَكُونُوا مُؤْمِنِینَ» (شعراء: 3)؛ یعنی: «شاید تو خود را بهخاطر عدم ایمان آنها هلاک میکنی». این آیه نشان میدهد که پیامبر از شدت علاقه و حرص برای هدایت مردم، بهگونهای دلسوز و نگران بود که گویی خود را در معرض هلاکت قرار میدهد. این ویژگی پیامبر بیانگر عمیقترین نوع رحمت و دلسوزی برای بشریت است که هیچگاه از تلاش برای نجات انسانها دست بر نمیداشت.
5. طلب عفو و مغفرت برای امت: پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله در طول دوران رسالت خود، همواره برای امت خود طلب مغفرت میکرد. حتی در مواردی که خود نیز مورد اذیت و آزار قرار میگرفت، پیامبر به جای تلافی، برای امت خود طلب آمرزش میکرد تا آنها از گناهان خود پاک شوند. در قرآن، در آیه159 بعد از آنکه خطاب به پیامبر میفرماید به خاطر رحمت خدا بود که با آنان نرم خوی شدی و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می شدند، نتیجه میگیرد «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ»؛ یعنی از آنان گذشت کن، و برای آنان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن.
6.جامعیت و جهانی بودن پیام اخلاقی: پیامبر اسلام برای همه انسانها و همه زمانها مبعوث شد. در واقع پیام اخلاقی اسلام، با مبعوث شدن پیامبر اسلام برای همه انسانها در همه زمانها، دارای جامعیت و جهانیبودن است. این جامعیت موجب شده است که اخلاق اسلامی از محدودیتهای جغرافیایی و قومی فراتر رفته و به عنوان یک سیستم اخلاقی فراگیر مطرح شود. به این معنا که ارزشها و اصول اخلاقی ارائه شده در اسلام، نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای همه انسانها، صرفنظر از نژاد، ملیت و زمان، قابل اجرا و معتبر است. این ویژگی، اسلام را به عنوان یک دین جهانی با پیام اخلاقی جهانشمول معرفی میکند.
نتیجه آنکه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آن زمان که با فلسفهی اتمام اخلاق مبعوث شد، مقدمهاش اکمال دین و تام شدن ولایت نعمت برای انسانها بود. در حقیقت، اخلاقی که پیامبر در پی آن بود، نه تنها صرفاً اصلاحات اخلاقی بود، بلکه هدف آن ارتقای انسانها به بالاترین مراتب کرامت انسانی و هدایت آنها به سوی کمال الهی بود. این امر در سایهی احکام و آموزههای نبوی تحقق یافت که با هر رفتار و سخن او، معیارهای اخلاقی جدیدی معرفی میشد که انسانها را به سوی فضایل عالی سوق میداد.
این اخلاق پیامبر صلیالله علیه و آله ویژگیها و وجه تمایزهایی هم با اخلاق سایر پیامبران داشت که از جملهی آنها بخشش در اوج قدرت و عدم نفرین قوم و نیز جامعیت داشتن آن در سطح جهانی و عرصههای اجتماع بود و تمام این خصلتها در پرتو خصلت رحمةٌ للعالمینی ایشان و وسعت قلبی بود که خداوند به ایشان عطا کرد.
انتهایپیام/
منبع