این سیاست در این راستا اتخاذ می شد که در دور دوم نیاز به آرای کمتری بود و لذا برای جلوگیری از انتخاب کاندیدای غیرمطلوب سیاست خروج از پارلمان در دستور کار قرار می گرفت. اختلاف دیدگاه و عدم توافق، بیش از دوسال به طول انجامید تا اینکه لبنان به لحاظ اقتصادی وارد دوره تاریکتر شده و حمله رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان اوضاع اقتصادی این کشور را وخیم تر نمود لذا همه جهات به این نتیجه رسیدند که بایستی هرچه سریعتر به توافقی رسید و حزب الله نیز در این راستا و جلوگیری از تخریب بیشتر اوضاع انعطاف نشان داد. از این باب ضرورت انتخاب سریع تر رئیس جمهور به امری اجماعی در کشور تبدیل شد.
در دوره ماقبل آخر، مقاومت تصمیم گرفت عیار و وزن کاندیدای مستور خود را مشخص کند و شانس او را بیازماید. سلیمان فرنجیه حدود ۵۰ رای از ۱۲۸رای نمایندگان را کسب کرد و به مرور مشخص شد که ایشان توان رایآوری ندارد. در طرف مقابل نیز، اگرچه همواره نام آقای جوزف عون در میان بود اما در هر ۱۲ دور رای گیری نامهای دیگری به جز ایشان در ورقه ها نوشته شد تا به مرور زمان عیار کاندیداهای دیگر مشخص و زمینه چینی ها برای صف کشی و توافق بر سر نام وی انجام شود.
البته اقدامات مخالفین قوی آقای جوزف عون در میان مسیحیان نیز در این امر بی تاثیر نبود. افرادی چون جبران باسیل رئیس تیار ملی لبنان و سمیر جعجع رئیس حزب قوات از جمله مطرح ترین نام های مخالف ریاست جمهوری آقای عون در میان مسیحیان بودند که البته آقای جبران باسیل تا آخر در موضع مخالفت خود باقی ماند.
بر این اساس اجماع حاصل نمی شد اما واضح بود که گزینه پنهان اما مشخص برخی کشورهای بزرگ و گروههای مسیحی کسی نیست جز جوزف عون. پس از محک خوردن نام هائی چون میشل معوض و جهاد ازعور در چند دور جلسه انتخاب، زمان پایان ارزیابی ها و تردیدها فرا رسید و گروه های مسیحی به این نتیجه رسیدند که اوضاع اقتصادی و سیاسی لبنان بیش از این تاب تحمل دوره خلاء ریاست جمهوری را ندارد لذا در دور اول سیزدهمین جلسه پارلمان برای انتخاب رئیس جمهور در روز پنج شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳ برگه اصلی را رو کرده و نام جوزف عون ۶۱ ساله مسیحی مارونی و فرمانده ارتش لبنان برای اولین بار در برگه ۷۱ نماینده مجلس نوشته شد.
جوزف عون قرار بود پا جای پای روسای جمهوری قبلی بگذارد که از فرماندهی ارتش به ریاست جمهوری رسیده بودند. قبل از جوزف عون، فواد شهاب، امیل لحود، میشل سلیمان و میشل عون از فرماندهی ارتش به ریاست جمهوری رسیده بودند.
این دور از انتخابات شاهد سنگینترین لابی و حمایتهای خارجی و تشویق و ترغیب و گاه تهدید ضمنی احزاب به تحریم و .. بود.
در یک طرف قطر قرار داشت و در طرف دیگر عربستان و آمریکا. قطر تلاش می کرد جای خالی آقای سلیمان فرنجیه کاندیدای ثنائی شیعه؛ که چند روز قبل انصراف داد؛ را با آقای الیاس البیسری سرپرست سازمان امنیت لبنان پر کند. سوابق قطر نشان می دهد که در سال ۲۰۰۸ و در شرایطی تقریبا مشابه امروز، مجمع برگزیدگان را در دوحه جمع و پایه گذار توافق برای انتخاب میشل سلیمان شد. اما واقعیت این بود الیاس البیسری خارج از بازی بزرگان رده اول بوده و رایزنی و حمایت های مالی قطر نیز تاثیری در ارتقای جایگاه او نداشت.
در طرف مقابل اما، جبهه سعودی و آمریکا صریحتر از قطر وارد گود شده و علاوه بر ابزار تشویق، ابزار تنبیه و تحریم را نیز در معادلات خود برای انتخاب رئیس جمهور وارد کردند تابه نوعی همه گروهها جز ثنائی شیعه و مقاومت را زیر سایه این کاندیدا متحد کنند. ضرورت پایان کار در این دور با توجه به شرایط و ویرانیهای پس از جنگ بر کسی پوشیده نبود و لذا برای حزب الله و امل نیز دو راه بیشتر باقی نمانده بود.
1- ادامه وضع و جلسات مکرر و طولانی شدن روند انتخاب تا آینده ای نامعلوم ۲-توافق داخلی همه اطراف و انعطاف. مقاومت برای حل مشکل کشور اینجا نیز از خودگذشتگی کرد و راه حل دوم را برگزید اما بدون توجه به تهدیدهای کشورهای غربی و فشارهای وارد صرفا با معادلات داخلی بازی سیاسی خود را طراحی کرد. در دور اول جلسه در صبح روز پنجشنبه ۲۰دی، آقای جوزف عون ۷۱ رای آورد که برای رئیس جمهور شدن کفایت نمی کرد.حداقل ۱۵ رای دیگر نیاز بود. مشخص بود که ثنائی شیعه به آقای جوزف عون رای نداده است.
بن بست واقعی اینجا بود چرا که این نهایت رای طرف های مقابل بدون ثنائی بود و دیگر نه تهدید و نه تطمیع نمی توانست این تعداد رای را افزایش دهد. حال این گروه در مقابل دو عمل قرار گرفتند. یا ادامه وضعیت، برگزاری جلسات مکرر مجلس و احیانا تغییر کاندیدا یا مذاکره با مقاومت که ۳۰الی ۴۰ رای داشت و هر معادله ای را تغییر می داد. اینجا بود که اینها راه دوم را برگزیدند تا این گره پیچیده را پس ازبیش از دو سال باز کنند. انتخاب برای گروه مقابل بسیار سخت بود. قرار بود حزب الله از همه معادله های داخلی و خارجی لبنان حذف شود، اما اکنون این حزب الله و مقاومت است که باید در قلب معادله و به عنوان وزنه تعیین کننده خود را تحمیل کند. آمریکا واکنش سلبی اتخاذ نکرد و عملا با سکوت به داخلی ها علامت داد که با مقاومت گفتگو کنند.
در فاصله حدود دو ساعته بین دو جلسه صبح و عصر، جلسات فشرده ای میان خود آقای جوزف عون با نمایندگان ثنائی برگزار گردید و متعاقبا سفیر عربستان نیز در یک قاب با نمایندگان فراکسیون مقاومت و امل جلسه گذاشت تا گره های روابط و گره های انتخاب رئیس جمهور همزمان باز شود. جالب این است که رئیس جمهور منتخب در این فاصله با هیچ گروه دیگری جلسه رسمی برگزار نکرد.
توافقهای نهایی حاصل شد و با بازگشت نمایندگان مشخص شد که مذاکرات موفق بود و حدود ۳۰رای سازمانی نمایندگان مقاومتی به سبد آقای جوزف عون ریخته شد تا آرای ایشان از ۷۱ رای دور اول به ۹۹رای افزایش یافته و رسما به عنوان چهاردهمین رییس جمهور لبنان انتخاب شودو کاخ بعبدا بعد از دو سال مستاجر جدید خود را بشناسد.
اما، روابط آقای عون با حزب الله و مقاومت چگونه است؟ علی رغم رابطه بسیارخوب عون با امریکا، حزب الله نه تنها هیچگاه موضع منفی یا درگیری با جوزف عون نداشته بلکه به عکس، احترام متعادل و هماهنگی میان ارتش و حرب الله برقرار بوده است.
قبل از انتخاب، حزب الله اعلام کرد که وئوئی علیه اسم ایشان ندارد و سوابق قبلی نیز نشان می دهد که ارتش در چند پرونده اساسی از جمله واژگون شدن کامیون سلاح حزب الله در منطقه الکحاله لبنان حداکثر همکاری را با مقاومت انجام داده است. اصولا اختلاف میان مقاومت و ارتش لبنان منجر به فروپاشی ارتشی می شود که چندطایفه ای و متشکل از همه طوایفاز جمله نیروهای شیعه است.
سوالی که پیش می آید این است که اگر حزب الله تصمیم خود را از قبل گرفته بود چرا در همان دور اول به آقای جوزف عون رای نداد؟ پاسخ این است که نمایندگان مقاومت با استراتژی و برنامه ای دقیق در دور اول به جوزف عون رای نمی دهند که عیار و وزن و تاثیرگذاری خود را به دیگران نشان دهند.که به تمام جبهه ها این پیام قوی را دهند که مقاومت قابل چشم پوشی نیست. که بدون مذاکره با آنها رییس جمهور انتخاب نمی شود. که حذف مقاومت و نمایندگان آن از صحنه لبنان امکان ندارد. که بدون رای آنها تا پایان عمر این دوره مجلس هم رئیس جمهور انتخاب نمی شود.که نمایندگان همان جوانانی که صحنه جنگ زمینی با رژیم اشغالگر را عوض کرده و آنها را وادار به قبول آتش بس کردند، می توانند در پارلمان هم صحنه را عوض کنند و باعث انتخاب رئیس جمهور یا ادامه بحران شوند. بازیگران داخلی و خارجی این پیام و نقش را به خوبی درک کردند.
اما نتایج این توافق چه بود؟ اول اینکه مقاومت مجددا ایثار کرده و این بار با رای خود لبنان را از چاه تاریک عدم توافق خارج کرد. دوم اینکه خط بطلانی بر رویای کسانی که می گفتند حزب الله و مقاومت نابود شده کشید و نشان داد که هنوز هیچ معادله ای در لبنان بدون حضور مقاومت حل نمی شود. سومین نتیجه حذف سمیرجعجع از صحنه انتخابات بود. وی با تصور تضعیف مقاومت چند روز قبل خود را کاندیدا کرده بود اما با این رای، مقاومت سمیرجعجع و رویایش را حذف کرد. چهارمین مورد اینکه رئیس جمهوری انتخاب شد که حاصل توافق بود و این توافق میتواند شامل طیف های مختلف سیاسی و اقتصادی و نظامی باشد، موضوعاتی چون خروج اشغالگران، ورود دولت لبنان و حامیان خارجی برای بازسازی مناطق جنوبی و عمدتا شیعه نشین، سهمیه و مناصب شیعه در دولت آتی، انتخاب رئیس ارتش معتدل (احتمالا طونی قهوه جی) و دیگر امتیازات متصور از این انعطاف و رای تاثیرگذار.
مسلم است که اگر رای ثنائی شیعه موثر و سرنوشت ساز نبود کسب چنین امتیازهائی نیز غیرممکن بود. عکس آقای جوزف عون فرمانده ارتش با دو نفر از سران پارلمانی مقاومت(محمد رعد رئیس فراکسیون حزب الله و علی حسن خلیل عضو فراکسیون جنبش امل در مجلس و معاون سیاسی رئیس مجلس) در بین دو جلسه مذکور، گویای همه چیز است. پس از این عکس، فرمانده ارتش لبنان، رئیسجمهور شد.
*دیپلمات
منبع