«ناپلئون، باغبانی که امپراتور شد» به بازار کتاب آمد


«اولین باغش چندان بزرگتر از یک گور نبود در سنین ۹ تا ۱۵ سالگی، وقتی در مدرسه‌ی شبانه روزی برین لوشاتو تحصیل می‌کرد قطعه زمین کوچکی به ناپلئونه دی بونا پارته اختصاص داده شد؛ جایی که در آن کار چندانی از دستش ساخته نبود جز آن که بنشیند یا دراز بکشد. و گل و سبزی کاری را بیاموزد. پسرهای دیگر هم مثل ناپلئونه هر کدام قطعه زمینی داشتند. زمین‌ها، مثل تخت‌های خوابگاه با پادگان در امتداد هم ردیف شده بودند. مدرسه‌ی آنها یکی از ۱۲ مدرسه‌ای بود که با حمایت دولت فرانسه دانش آموزان را برای ورود به آکادمی نظامی در پاریس آماده می‌کرد.

مدرسه را گروهی از راهب‌ها موسوم به له مینیم دو برین اداره می‌کردند که معتقد بودند در کنار برنامه‌ی درسی دانش آموزان شامل آموزش زبان‌های فرانسوی و لاتین، ریاضیات، تاریخ ،جغرافیا موسیقی نقاشی و شمشیر بازی با غبانی نیز می توانست سرگرمی آموزنده‌ای برایشان باشد. برخی از پسرها به باغچه‌هایشان بی توجه بودند و خیلی زود رهایشان می‌کردند تا به تلی از خاک و خاربوته های هرز تبدیل شوند بونا پارته اما به باغچه اش می‌بالید. شاید در این راه از راهبی مهربان و متخصص در امور باغبانی کمک گرفته بود؛ یا شاید هم سالها زندگی در باغستانها و باغهای زیتون گرس او را از داشتن راهنما و معلمی در این راه بی نیاز کرده بود.» صفحه ۳۱

این آغاز کتابی است که روث اسکر در مورد جنگاوری به نام ناپلئون بناپارت نوشته است. چرا که باغبانی نخستین و آخرین سرگرمی ای بود که ناپلئون بناپارت – چهره ای که حتی پس از گذشت دو قرن از مرگش با نگاهی گذرا هم او را بی درنگ میشناسیم – با شور و علاقه به آن دل بسته بود. روث در این اثر زندگی ناپلئون بناپارت با نام کامل ناپولتونه دی بوانا پارته را که در پانزدهم اوت ۱۷۶۹ در آژاکسیو، واقع در جزیره گرس، به دنیا آمد، در فاصله باغبانی در دو باغ روایت می‌کند؛ پرورش نخستین باغچه اش در مدرسه‌ی برین لوشاتو در منطقه‌ی شامپانی در شمال فرانسه تا فعالیت در آخرین باغچه‌اش در تبعیدگاهش واقع در جزیره ی سنت هلنای اقیانوس اطلس جنوبی.

ناپلئون در سال ۱۸۰۴، امپراتور فرانسه نام گرفت و یک دهه بعد از سلطنت، کناره گیری کرد. در ۱۸۱۵ پس از تبعیدی کوتاه از جزیره البا گریخت تا تقریباً به مدت صد روز امپراتوری خود را دوباره پس بگیرد، اما در نبرد واترلو شکست خورد و به سنت هلنا تبعید شد و سرانجام در پنجم مه ۱۸۲۱ در همان جزیره از دنیا رفت.

این کتاب که در سال ۲۰۲۲ جایزه بهترین زندگی نامه را از انجمن تاریخ نظامی دریافت کرد، در ۱۰ بخش شامل «اولین باغ‌ها»، «نوزایی انقلابی»، «باغ‌های مصری»، «پرورش یک تاج»، «سرزمین‌های ناپلئون»، «جنگل فونتن بلو»، «باغ‌های امپریال»، «باغ‌های البا»، «باغ محصور واترلو» و «آخرین باغ» به رشته تحریر درآمده و در ترجمه فارسی آن بخش‌هایی چون پیشگفتار، رویدادنگاری، پینوشت، نمایه و تصاویر نیز وجود دارد.

درباره نویسنده

روث اسکر تاریخ نگار، زندگی‌نامه نویس و منتقد ادبی است. وی در دانشگاه کمبریج به تدریس تاریخ و علوم سیاسی مشغول است. اسکر عضو انجمن سلطنتی ادبیات است. کتاب اول او «خلوص مرگبار؛ روبسپیر و انقلاب فرانسه» سال ۲۰۰۶ برنده جایزه ادبی انجمن فرانسه – بریتانیا شد و سال ۲۰۰۹ این کتاب در میان یکصد کتاب برتر دهه بنا بر انتخاب روزنامه تایمز قرار گرفت. کتاب دوم او«جان اوبری؛ زندگی خودم» در سال ۲۰۱۵ نامزد دریافت جایزه بیوگرافی کوستا و جایزه یادبود جیمز تیت بلک شد. «ناپلئون باغبانی که امپراتور شد» سومین اثر او به مناسبت دویستمین سالگرد درگذشت ناپلئون منتشر و با تحسین منتقدان در هر دو سوی اقیانوس اطلس روبرو شد.

اسکر مدیر مرکز مطالعات علوم انسانی اجتماعی و سیاسی در کالج گانویل و کاپس، کمبریج و همچنین از سال ۲۰۰۶ عضو هیئت علمی این دانشکده است. حوزه‌های پژوهشی او شامل تاریخ اندیشه در قرن‌های هفدهم و هجدهم، زندگی‌نامه نویسی، خودزندگی‌نامه‌نویسی، عصر روشنگری بریتانیا و فرانسه، انقلاب فرانسه، خاطرات انقلابی، اندیشه سیاسی فمینیستی آغازین و ادبیات داستانی معاصر به زبان انگلیسی است. او مرتب برای نشریات تایمز لیترری ساپلیمنت، اسپکتیتر فایننشال تایمز و وال استریت ژورنال نقد می نویسد. وی در سال ۲۰۰۷ داور جایزه ادبی بوکر و در سال ۲۰۱۴ داور جایزه ادبی ساموئل جانسون بود و عضو آکادمی جایزه ادبی فولیو نیز هست.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

«در قلب پاریس دستخوش انقلاب و جایی در ساحل شرقی رودخانه‌ی سین، باغ گیاهشناسی‌ای وجود داشت. پیش از انقلاب به آن ژاردن دو روا – باغ پادشاه می‌گفتند. پزشکان لویی سیزدهم اواسط قرن هفدهم برای پرورش گیاهان دارویی درستش کرده بودند. بعدها، کنت دو یوفون آن را به یکی از بهترین باغ‌های جهان تبدیل کرد. بوفون به مدت پنجاه سال تا زمان مرگش در سال ۱۷۸۸ یک سال پیش از آغاز انقلاب در باغ به کاشت و تکثیر و تحقیق درباره‌ی گیاهان می‌پرداخت. او بود که اولین گل‌های ادریسی را از چین و کوکب و چنار و بلوط فندقی را به فرانسه وارد کرد.

گلخانه‌ها را بازسازی و مسیرهایی مشجر با درختان نمدار ایجاد کرد و با مجاب کردن راهب بزرگ دیر همسایه به فروش ملکش قلمرو باغ را گسترش داد. زمان‌هایی که بوفون در ملک شخصی اش در موتیار مشغول کار بر مجموعه چند جلدی تاریخ طبیعی بود، شخصی که بیش از همه از آن باغ مراقبت می‌کرد فردی به نام آندره تو آن بود که سمت سرباغبان آنجا را داشت و پیش از او هم پدرش صاحب این سمت بود. تو آن در باغ پادشاه به دنیا آمده بود و نمی خواست هرگز جای دیگری زندگی کند.» صفحه ۵۱

کتاب «ناپلئون باغبانی که امپراتور شد» دهمین جلد از مجموعه تاریخ سیاست جهان در انتشارات تندیس است که در قطع وزیری با جلد سخت و در ۳۶۸ صفحه منتشر شده است.


منبع

درباره ی پشتیبان

مطلب پیشنهادی

سردار مقاومت از متوکل‌ترین مردان روزگار بود

تشییع پیکرهای پاک رهبران بزرگ مقاومت تجربه اهل ایمان و اندرز اولیای الهی و تحفه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *