حجت الاسلام سیدعبدالله حسینی با بیان خاطره ای از آخرین دیدار خود با شهید سیدحسن نصرالله به خبرنگار معارف ایرنا گفت: در یک دیداری که با سیدحسن نصرالله داشتم، پیراهن حضرت امام خمینی(ره) را برایش برده بودم که سید هم با آن دو رکعت عشق بخواند و پیراهنی که را با تن مبارک امام متبرک است، متبرک تر کند.
وی افزود: پیراهن را که به او دادم، گویا یعقوب را می دیدم که به پیراهن یوسف دست یافته است و چقدر عاشقانه پیراهن را در دست گرفت، بوی عمیق می کشید و بر سر و صورت خود می مالید. سیدحسن دقایقی پیراهن را روی صورت خود نگه داشته بود و صدای گریه هایش آنقدر بلند بود که مسئول دفترش با نگرانی و سراسیمه در را باز کرد که ببیند سید را چه شده است. او هم وقتی دید سید پیراهن را بر چشمان خود گذاشته و های های گریه میکند، خیالش راحت شد. خودش هم گریست و با همان گریه اطاق را ترک کرد.
این شاعر آیینی ادامه داد: بعد از اینکه گریه سیدحسن قطع شد، دیدم انگار با ذره بین در اطراف پیراهن دنبال چیزی می گردد. پرسیدم دنبال چه چیزی می گردد که گفت دنبال یک نخ که اضافه باشد و بتواند از پیراهن جدا کند. خیلی گشت تا نخی را پیدا کرد که در درز داخلی پیراهن مشهود بود و زنگ زد که برایش قیچی آوردند و سپس با دقت تمام، حدود یک سانتیمتر از نخ اضافه را برید و لای قرآن نفیسی گذاشت که برایش از سوی دکتر قالیباف هدیه برده بودم.
حسینی افزود: در دقایق نهایی آخرین دیداری که با سید شهید داشتم، به ایشان عرض کردم «موافق هستید عباهایمان را عوض کنیم.» سید، لبه عبای بنده را گرفت و لمس کرد و سپس گفت «عبای شما خیلی گران است. عبای من از این عباهای معمولی است.» من عرض کردم یک نخ از این عبای معمولی را با سرابیل (پیراهن) و استبرق ها (پارچه ابریشمی) و حله های (جامه نو) بهشتی عوض نمی کنم.
وی اضافه کرد: عبای خودم را درآوردم و سیدحسن هم عبای خود را درآورد و من عبای خود را به شانه ایشان انداختم و ایشان عبای خود را بر شانه من انداخت. تنها نگرانی من این بود که بر قامت ایشان کوتاه باشد ولی خوشبختانه اندازه بود.
حسینی افزود: این عبای آسمانی را همراه با پیراهن مبارک امام خمینی(ره) را وقف جبهه مقاومت کرده ام که ان شاء الله هر دو در یک مزایده بین المللی به فروش خواهند رفت.
منبع