به گزارش خبرگزاری تسنیم از زنجان، فرید حائری؛ پدیده ناهنجار طلاق به عنوان یک بلای خانمانسوز امروزه در جامعه افزایش یافته و به معضلی جدی تبدیل شده است. کاهش آستانه تحمل جوانان، افزایش سطح توقعات و همینطور اعتیاد، خیانت، مشکلات اقتصادی و … جزو علتهای اصلی طلاق در کشورمان محسوب میشوند.
یکی از آسیبهای اجتماعی در استان زنجان همانند سایر استانهای کشور همین موضوع “طلاق” است. استحکام بنیان خانواده مهمترین هدف زندگی از نگاه قرآن کریم و اهل بیت(ع) به شمار میرود که میتواند سعادت دنیوی و اخروی را در پی داشته باشد اما در جامعه کنونی تهدیدهای متفاوتی بر استحکام خانواده در جوامع تأثیر گذاشته که از جمله میتوان به طلاق به عنوان مهمترین تهدید خانوادهها اشاره کرد.
در راستای بررسی مشکلات طلاق تصمیم بر آن شد که برخی پروندههای طلاق که در همین شهر خودمان یعنی زنجان، جاری میشود را مطالعه کنم. پرونده زیر یکی از صدها پرونده طلاقی است که در همین بیخ گوشمان اتفاق افتاده است که مطالعه این پرونده به عموم مردم خصوصاً زوجهای جوان توصیه میشود. زوجهایی که باید قدر زندگی خود را بدانند و با کوچکترین اختلافی نباید تصمیم بگیرند از شریک زندگی خود جدا شوند.
خواندن این پروندهها مانند آنچه در ادامه آمده است، کمک میکند در وهله نخست آستانه تحملمان را در زندگی زناشویی بالا ببریم و ثانیاً اجازه ندهیم به هر دلیلی، زندگی مشترکمان بر باد برود.
اسامی پرونده زیر به صورت نمادین استفاده شده و برای اینکه آبروی افراد حفظ شود از نام بردن اسامی واقعی آنان خودداری کردهایم.
اختلاف محسن و سمیرا پس از حدود یک دهه زندگی از سه سال قبل جدیتر شد. زوجی که امروز در آستانه طلاق هستند یک پسر هشت ساله دارند. متأسفانه به خاطر برخی اختلافها محسن و سمیرا از سال 1400 درگیری فیزیکی پیدا کردند و محسن اقدام به کتک زدن همسرش کرد.
همین درگیری بین آنان سبب شد که سمیرا از همسرش شکایت کند و زوجی که روزگاری عاشق هم بودند و زندگی مشترکشان را باهم آغاز کردند، با وجود یک پسر پنج ساله راهشان به دادگاه باز شد. پس از رفت و آمدهای زیاد به دادگاه بالاخره با تأیید پزشکی قانونی مبنی بر درگیری فیزیکی بین زوجین و مجروحیت سمیرا، دادگاه، محسن را به پرداخت “دیه” محکوم کرد. همین موضوع سبب شدت گرفتن اختلافات والدین محسن و سمیرا با یکدیگر شدند و اختلافهایشان حالا علنیتر شده و دوست و فامیل و آشنا از این موضوع باخبر هستند. وقتی دیگران از اختلافهای خانوادگی باخبر میشوند دیگر اختیار زندگی از دست زوجین خارج میشود و همین موضوع سبب شد سمیرا تصمیم بگیرد در منزل همسرش سکونت نکند و به همراه پسر پنج ساله خود خانه را ترک کند و به خانه پدرش راهی شود.
محسن بسیار سعی کرد در سه سال گذشته، موضوع اختلافات را تمام کند ولی دیگر سمیرا پس از جراحتهایی که در درگیری فیزیکی بهش وارد شده بود حاضر به ادامه زندگی با محسن نبود. محسن اصرار داشت زندگی فرزندشان را تباه نکنند ولی سمیرا و همینطور خانوادهاش معتقد بودند که دیگر امنیتی برایش وجود ندارد که بخواهد برگردد.
در این مدت سه ساله فرزندشان در کنار مادرش بود و فقط پنجشنبه و جمعهها پدرش را میدید. از یک سال گذشته محسن تصمیم گرفت حضانت فرزندش را بر عهده بگیرد و بالاخره مرداد امسال این رأی را بهدست آورد. بهراستی این پسربچه در بین این اختلافات چه سه سال سختی را پشت سر گذاشته است. سه سالی که فقط درگیری بود و خواه و ناخواه در اعصاب و روان این فرزند اثر گذاشته است؛ حالا این کودک سال دوم ابتدایی را میگذراند.
در این مدت اختلافها روز به روز بیشتر شد و گویا زوجی که روزی که عاشق همدیگر بودند و آیندهشان را پس از عروسی به یکدیگر سپرده بودند، حالا دشمن همدیگر شدهاند و تنفر بین آنان اوج گرفته است.
محسن و سمیرا بالاخره پس از سه سال درگیری درخواست طلاق میدهند. با اینکه دادگاه در وهله نخست سعی داشت آنان را به مرکز مشاوره خانواده در راستای ماده 16 قانون حمایت خانواده و طلاق هدایت کند ولی این هم توفیقی نکرد و گویا، سمیرا تلاش دارد از همسرش هر طوری که است جدا شود.
عسر و حرج دلیل سمیرا برای طلاق است. بالاخره وقت دادگاهشان میرسد؛ محسن میگوید؛ نمیخواهد همسرش را به خاطر آینده فرزندش طلاق بدهد ولی سمیرا به خاطر موضوع عسر و حرج (هرچیزی که زوجه را در تنگنا قرار بدهد و در این زمینه سند قانونی داشته باشد قانون به زن اجازه میدهد که با اثبات عسر و حرج از دادگاه تقاضای طلاق نماید) تصمیم بر طلاق گرفته است.
وکیل سمیرا در دادگاه میگوید که موکلم سه سال است که جدا از همسرش زندگی میکند و هیچ رابطه عاطفی و جنسی بین زوج و زوجه در این مدت نبوده است. ادامه این زندگی سبب “عسر و حرج” شدید میشود و با اینکه در سال 1400، صدمه بدنی زوج به زوجه ثابت شده است دیگر صلاح نیست این زندگی به دلیل عدم تعادل روانی زوج ادامه پیدا کند.
ولی محسن از سوی دیگر میگوید این طلاق به صلاح فرزندمان نیست. از سال 1400 همسرم خانه را ترک کرده است و فرزندم را با خود برده بود. در این مدت به دلیل عدم تمکین همسرم، روابط زناشویی نداشتم ولی با تمام این اوصاف زندگیم را دوست دارم و در این مدت حتی اقدام به ازدواج مجدد نکردهام.
اعتیاد محسن
وکیل محسن میگوید: ترک اعتیاد محسن به مواد مخدر زیر نظر پزشک تا زمانی که لازم بوده انجام شده است. از سوی دیگر طبق نظر رسمی پزشک معتمد، محسن هیچ گونه آثار اختلالات روانی را ندارد. مستندات این گفتهها به پیوست در پرونده موجود است. حتی در موضوع صدمه بدنی که سال 1400 ثابت شد، آسیب جدی به زوجه وارد نشده بود و طبق نظر دادگاه سطحی بود و خوشبختانه دیگر تکرار نشد.
وکیل ادامه میدهد: این خانم ادعای عسر و حرج میکند ولی این ادعا کافی نیست. هم سه دانگ خانه به نامش زده شده است, هم خودروی محسن پس از توقیف اموال به نامش زده شده است و اکنون 10 میلیون تومان ماهانه از حقوق محسن به حساب این خانم واریز میشود. از سوی دیگر 160 میلیون تومان سهام بورسی محسن به زوجه واگذار شده است.
وکیل زوج میگوید: پس نمیتوان گفت عسر و حرجی صورت گرفته و در واقع ضرب و جرح ساده دلیل کافی برای عسر و حرج نیست.
در کنار این اختلافات، موضوعات مهریه، نفقه زوجه در این سه سال و استرداد جهیزیه و چند موضوع دیگر مطرح شده که دادگاه باید در این زمینه هم رسیدگی کند. از آنجایی که حرف زوج و زوجه در این زمینهها با یکدیگر همخوانی ندارد، دادگاه مجبور شد برای هر دو طرف شاهد بخواهد و باید دید که چگونه در این زمینه رأی صادر خواهد کرد.
این شعبه دادگاه خانواده سعی دارد صلح و سازش در این پرونده ایجاد شود و برای این موضوع پرونده مربوطه را به یکی از شعب شورای حل اختلاف ارجاع داده است.
اکنون پرونده در یکی از شعب شورای حل اختلاف زنجان است. این شعبه سعی خواهد کرد بین زوج و زوجه تفاهم ایجاد کند. با اینکه زوج علاقهمند به ادامه زندگی است ولی زوجه تمایلی ندارد و باید ببینیم این شعبه حل اختلاف میتواند زوجه را برای ادامه زندگی دعوت کند که امیدواریم اینطور شود.
ولی اگر سازشی صورت نگیرد دوباره پرونده برای بقیه اقدامات به دادگاه خانواده ارسال خواهد شد.
همانطور که در این پرونده مشاهده کردیم یک زندگی به همین راحتی در حال فروپاشی است و سرنوشت غمناکی برای یک کودک هشت ساله در حال رخ دادن است.
از آنجایی که در سال 1400 صدماتی به سمیرا وارد شد و ضمن تأیید پزشکی قانونی دادگاه به نفع سمیرا رأی داد و همین موضوع سبب شد سمی از این طریق اقدام به طلاق کند.
متأسفانه وجود خشم و عدم کنترل از سمت محسن سبب شد که اکنون سمیرا تمایلی برای ادامه نداشته باشد. به همین دلیل است که کارشناسان بارها و بارها تأکید کردهاند در زمان خشم سکوت کنید و یا از خانه خارج شوید تا خدای نکرده اتفاقات ناگواری پیش نیاید.
ممکن بود درگیری فیزیکی بین محسن و سمیرا از این هم وخیمتر شود و منجر به مرگ زوجه شود. در آن صورت دیگر پشیمانی فایدهای ندارد و زندگی هر دو تباه میشود و این وسط یک کودک شاهد مرگ پدر و مادرش خواهد بود.
جوانان باید توجه کنند همین اعتیادها به مواد مخدر و مشروبات الکلی کنترل اعصاب را از شما میگیرد و دیگر کنترل خشم و ناراحتی خود را نخواهید داشت. اینطور نیست که استفاده مواد مخدر و مشروبات عوارض نداشته باشد و فقط برای خوشگذرانی باشد. استفاده اینها سبب کم تحملی و خشم و عصبانیت میشود که باید در این زمینه خود افراد مراقب سلامتی خودشان باشند وگرنه هیچ کسی نمیتواند جلوی اعتیاد افراد را بگیرد.
امیدوار هستیم خواندن این پرونده سبب پیشگیری اختلافات زوجین باشد و بدانند که بیرون خبری نیست که بخواهند از ارتباط دونفره بیرون بیایند. هزار و یک مشکل بعد از طلاق در انتظار زوج و زوجه است که قبل از طلاق باید به این موضوع آگاه باشند.
انتهای پیام/
منبع