معصومه محمدپوردر گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا اظهار داشت: زمانی که برای تست به دفتر آقای تبریزی مراجعه کردم و گفت و گویی که با کارگردان کار داشتم، دو ماه پس از آن برای مراجعه دوباره به دفتر با من تماس گرفته شد. برای بازی در فاز دوم سریال با من صحبتهایی شد و در نهایت با وجود اینکه از نظر سنی حدود ۶ سال با کاراکتر اختلاف سنی داشتم و بزرگتر بودم، انتخاب شدم.
حفظ کاراکتر و راکورد لهجهها در این مدت زمان طولانی و فواصل زمانی که ایجاد میشد، برای من چالشبرانگیز بود
او درباره چالشهایی که با نقش قمر داشت میگوید: وقتی وارد این کار شدم ۲۲ سال داشتم و سوجان، کار خیلی بزرگ و شلوغی بود و بازیگران زیادی داشت. ما مدت زمان زیادی مجبور بودیم در شمال ایران سپری کنیم؛ از جمله چالشهای این کار میتوانم به طولانی بودن کار اشاره کنم. چون بیشتر از آن چیزی که برایش برنامهریزی شده بود، زمان برد و حفظ کاراکتر و راکورد لهجهها در این مدت زمان طولانی و فواصل زمانی که ایجاد میشد، برای من چالشبرانگیز بود.
محمدپور که از جمله دیگر کارهای او میتوان به نقشآفرینی در «پسر عمو، دختر عمو» (روحانگیز شمس ۱۳۹۵) اشاره کرد، افزود: تفاوت فرهنگ و سنت در شمال ایران و تهران یکی دیگر از چالشهایی بود که با آن مواجه شدم. به هر حال، کاراکتر قمر طبیعتا در شمال کشور به دنیا آمده بود و با توجه به زندگی و موقعیت جغرافیایی، شخصیت منحصر به فرد فرهنگ و موقعیت آن خطه را داشت.
قمر با من متفاوت بود
وی ادامه داد: از این لحاظ، قمر با من متفاوت بود اما چیزی که همیشه به آن اعتقاد دارم این است که ما انسانها هر جای دنیا که باشیم اشتراکاتمان بیشتر از تفاوتهایمان است. بنابراین من دنبال اشتراکات خودم با قمر گشتم.
کاراکتر قمر یک سری موقعیتها و لحظههای طنز هم در خودش داشت که با توجه به نوع زندگی و خانوادهاش برای من قابل درک بود
بازیگر نقش قمر در سریال سوجان گفت: علاوه بر اینها، کاراکتر قمر یک سری موقعیتها و لحظههای طنز هم در خودش داشت که با توجه به نوع زندگی و خانوادهاش برای من قابل درک بود که چنین شخصیتی داشته باشد. اما در کنار شیطنت و خندهدار بودنش، این کاراکتر در خانوادهای پرتنش و فقیری بزرگ شده بود و بالا و پایینهای ویژه خودش را داشت.
او همچنین درباره مخاطبپسند بودن سریال سوجان گفت: سریال سوجان توانست مخاطب خود را جذب و در این سالها دوباره کمی مردم را به تلویزیون بکشاند. فکر میکنم قصه عاشقانه و خوب به قلم فریدون حسنپور و موقعیت سرسبز شمال و البته تلاشهای حسین تبریزی میتواند دلیل این اتفاق خوب باشد.
درک و پذیرش این نقش برای من دور از ذهن نبود، با توجه به این که پدر و مادر من اصالتا گیلانی هستند در این مسیر خیلی به من کمک کرد
او در این باره که چقدر توانستی به نقشت نزدیک شوی؟ گفت: بین من و قمر تفاوتهایی وجود داشت؛ مخصوصا از حیث خصوصیات اخلاقی. اما درک و پذیرش این نقش برای من دور از ذهن نبود، با توجه به این که پدر و مادر من اصالتا گیلانی هستند در این مسیر خیلی به من کمک کرد و من مدام به خاطرات بچگی خودم در زمانهایی که به شمال ایران سفر و در کنار اقوام گیلانیام سپری میشد، فکر میکردم.
قمر این فرصت را به من داد تا دنیا و زندگی را از نگاه یک دختر روستایی ببینم
محمدپور با بیان اینکه من از قمر و خانوادهاش خیلی چیزها درباره زندگی یاد گرفتم، اظهار داشت: بودن در خانههای چوبی و سنتی گیلان، در طبیعت زندگی کردن، آن هم در زمانهای زیاد، به من نوع دیگری از زندگی را یادآوری کرد و تجربههای عمیق و معنوی زیادی برای من داشت.
این بازیگر سینما و تلویزیون میگوید: در واقع، قمر این فرصت را به من داد تا دنیا و زندگی را از نگاه یک دختر روستایی ببینم و چالشها و اندیشههای مربوط به دختر روستایی بودن را درک کنم؛ این یکی از ویژگیهای فیلمسازی و هنر بازیگری است که آن را خیلی دوست دارم.
«سلام بمبئی» (قربان محمدپور ۱۳۹۴) و «دل بیقرار ۱۳۹۱» از همین کارگردان و سریالهای «خانه روشنا»(مهدی زنگنه ۱۴۰۲) از دیگر آثار این بازیگر است که در آن ایفای نقش کرده است.
منبع