آژاکس؛ رپ‌تئاتری که چیزی برای گفتن نداشت

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، در این که تئاتر دیگر رنگ و جلایی از دیرینه خود ندارد، شکی نیست و البته این روزها چه بسیارند اجراهایی که ته ماجرا فقط زمانی است که از دست می‌رود؛ بی‌محتوا و بی‌آنکه چیزی برای گفتن داشته باشند. تئاتر می‌بینیم که چیزی از آن دریافت کنیم و دانشی اضافه شود نه این که به فهم مخاطب، توهین.

«آژاکس» به کارگردانی علیرضا حافظی و بازی آرمین ‌جباره ‌اصل، علیرضا ‌حافظی، کیان ‌سرایی، سینا ‌سلیقه ‌دار، پویا ‌شهسواری، متین ‌فرهنگ، محمد ‌گرجی، علیرضا ‌نامنی، سهیل ‌نگهدارزاده، امیرحسین ‌ویژگی، پویا ‌یگانه ‌دوست از جمله کارهایی است که در روزهای پایانی اجرای خود به سر می‌برد؛ نمایشی که از نگاه نه تنها یک خبرنگار که خود تئاتری‌ها هم توخالی است و سالن یک شهرزاد میزبان اجرایی است که از همان ابتدا، کسانی که به تماشایش آمده‌اند، عطایش را به لقایش می‌بخشند.

آژاکس؛ رپ‌تئاتری که چیزی برای گفتن نداشت

از ۱۳۲۸ و حسین مکی شروع می‌شود، فردی که در انتخابات مجلس شانزدهم در سال ۱۳۲۸ با همکاری مصدق به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد و مخالف و مبارز سرسخت دولت رزم آرا بود. البته این نماینده، در دور بعدی هم به عنوان نماینده اول از تهران انتخاب شد و در ۲۹ اسفند ۱۳۳۱ مشاور مصدق شد تا برای دفاع از حقوق مشروع کشور با او همکاری و تشریک مساعی کند که با وقوع اختلاف‌هایی، امتناع کرد.

کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است در سال ۱۳۳۲ با طرح و تحریک آمریکا و بریتانیا و رهبری ارتش شاهنشاهی ایران که در آن محمد مصدق نخست‌وزیر ایران که به‌طور دموکراتیک انتخاب شده بود برای تحکیم حکمرانی سلطنتی پادشاه محمدرضا پهلوی سرنگون شد.

یکی از مهمترین آیتم‌هایی که در کنار کمک به اجرا و بازی بهتر نقش‌آفرینان، به یک ارائه خوب کمک شایانی می‌کند جلوه‌های بصری است که تماشاچی را راغب‌تر می‌کند؛ گریم و لباس که «آژاکس» هیچ کدام از اینها را نداشت. نه مصدق، مصدق بود و نه بریتانیایی‌ها و آمریکایی‌ها شبیه. حقایق را اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم از تاریخ حذف کنیم. این دیالوگ پایانی و…

در نورپردازی که هیچ، صدای موسیقی زیرمتن هم آنقدر بالا بود که نمی‌شد درست متوجه بیان بازیگرها شد؛ از همه مهمتر بالانس نبودن صدای موسیقی با آنچه که به اصطلاح رپرها می‌خواندند، به تمامیت معنا شعور مخاطبان را هدف قرار داده بود. تصاویری که در پشت سر بازیگران پخش می‌شد که ذهن تماشاچی را درگیر می‌کرد؛ درگیر بازی و بیان از یک سو و دنبال کردن ماجراهایی که نشان داده می‌شد از سوی دیگر.

آژاکس؛ رپ‌تئاتری که چیزی برای گفتن نداشت

پایان خون بارترین جنگ تاریخ در سپتامبر سال ۱۹۴۵، ارتش متفقین، به اشغال ایرانی که بی‌طرف بود، خاتمه می‌دهد، اما ثروت زیادی داخل ایران باقی مانده که باید تکلیفش مشخص شود. شروعی که نهایت به سرنگونی مصدق منجر می‌شود. یک روایت، همین و تمام.

از قانون دارسی می‌گویند، از حسین مکی نماینده‌ای که مخالف برکناری مصدق بود تا هژیر وزیر درباری که پیشتر از کودتای ۱۳۳۲ ترور شد، چرچیل با گزینه‌های جنگ و ارعاب روی میز، آقای جلاد تاریخ‌نگار، جمال‌الدین امامی مخالف سرسخت مصدق و تیمسار زاهدی که کودتا می‌کند… هیتلر که از همان ابتدای ماجرای سرنگونی‌اش را می‌گویند و رد می‌شوند تا به ایران و ثروت‌هایش برسند. آمریکایی‌ها و بریتانیایی‌ها. از موسیلینی هم اسمی برده می‌شود. چرچیل، موسیلینی و هیلتر، بزرگترین جنایتکاران بشریت. رزم‌آرا ترور می‌شود و صنعت نفت ایران هم ملی. این بود تمام ماجرا و دیگر هیچ.

چیز قابل ارائه‌ای نداشت؛ یک دید است از نگاهی، شاید کسی هم لذت برده باشد. با تمام احترامی که به تئاتر قائلیم.


منبع

درباره ی پشتیبان

مطلب پیشنهادی

اعزام‌های حداکثری راهیان نور از بهمن تا اسفند/ سیر جدید در روایتگری خاطرات دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار ایرنا، پاسدار روح الله محمد حسین زاده روز دوشنبه در نشست خبری …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *